آخی زندگی .....
از کجای این زندگی بگم؟؟
از آشنایی هاش بگم یا از جدایی هاش؟؟؟
از لبخنداش بگم یا از گریه هاش؟
از غماش بگم یا از شادی هاش؟؟
از اومدنا یا رفتنا؟
از صدا قت بگم یا از دروغهاش بگم؟......
یه روزی خیلی به خدا ایمان داشتم ولی حالا داره باورم می شه که خدایی......
شما بگید اگه جای یه آدم عاشق دل شکسته که دلش یه جای دیگه گیره بودید..
از چی چی این زندگی خوشتون میومد؟آخه کفر نمی گفتید؟؟؟
سلام.
ژیشنهاد من به شما:
شکر خدا دعای بارون ی d:
وبلاگ بامزه ای دارید
مارال خانم نیاز به ایمان و اعتقاد قوی دارید .
سلام
تو از هر جا که دوست داری شروع کن...
ار آشنایی و جدایی یا از لبخنداش یا گریه هاش یا از غماش یا
از شادیاش یا......
اما از من می شنوی حداقل باید ایمانت قوی باشه/....
سلام
بابا وبلاگ من ذغال خوب مثل ...... هست
اون یکی منحل(پیشی)
درموج حوادث زمان گم شده ایم
محتاج به یک غنچه تبسم شده ایم
درماندگی ما بنگرتابه کجاست
قربانی یک خوشه گندم شده ایم
سلام مارال جان
خانمی توکه اینقدرشادابی وباطراوت چرا اینجوری می گی ، گمان نکنم کسی که اینقدرخوبه بخاطریه نفرکه لیاقتش رو نداشته حاضربشه خدای خودش رو فراموش کنه ،توکه نمی خوای قربانی خوشه گندم بشی عزیز؟
همیشه شاد باشی وسلامت وموفق گلم
سلام مارال خانم و آیدا خانم
شما مشکلت فقط پیشر من حل میشه . باید چند جلسه پاشی بیای اینجا تا توجیهت کنم ..