آیدا و ماری

قاتی پاتی تیر تپور هپلی هپو موش بخوردت !

آیدا و ماری

قاتی پاتی تیر تپور هپلی هپو موش بخوردت !

آخی...

آخی زندگی .....

از کجای این زندگی بگم؟؟

از آشنایی هاش بگم یا  از جدایی هاش؟؟؟

از لبخنداش بگم یا از گریه هاش؟

از غماش بگم یا از شادی هاش؟؟

از اومدنا یا رفتنا؟

از صدا قت بگم یا از دروغهاش بگم؟......

یه روزی خیلی به خدا ایمان داشتم ولی حالا داره باورم می شه که خدایی......

شما بگید اگه جای یه آدم عاشق دل شکسته که دلش یه جای دیگه گیره بودید..

از چی چی این زندگی خوشتون میومد؟آخه کفر نمی گفتید؟؟؟

 

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
میلاد چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 10:44 ق.ظ http://behtarinsite.blogsky.com

سلام.
ژیشنهاد من به شما:
شکر خدا دعای بارون ی d:
وبلاگ بامزه ای دارید

رضا چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 01:31 ب.ظ

مارال خانم نیاز به ایمان و اعتقاد قوی دارید .

محمد کافی نت پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 05:37 ب.ظ http://cafenetpars.blogfa.com

سلام

تو از هر جا که دوست داری شروع کن...

ار آشنایی و جدایی یا از لبخنداش یا گریه هاش یا از غماش یا

از شادیاش یا......

اما از من می شنوی حداقل باید ایمانت قوی باشه/....





پیمان یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:08 ب.ظ

سلام
بابا وبلاگ من ذغال خوب مثل ...... هست
اون یکی منحل(پیشی)

[ بدون نام ] دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:38 ب.ظ

درموج حوادث زمان گم شده ایم
محتاج به یک غنچه تبسم شده ایم
درماندگی ما بنگرتابه کجاست
قربانی یک خوشه گندم شده ایم

سلام مارال جان
خانمی توکه اینقدرشادابی وباطراوت چرا اینجوری می گی ، گمان نکنم کسی که اینقدرخوبه بخاطریه نفرکه لیاقتش رو نداشته حاضربشه خدای خودش رو فراموش کنه ،توکه نمی خوای قربانی خوشه گندم بشی عزیز؟
همیشه شاد باشی وسلامت وموفق گلم

میثم ۱ چهارشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:42 ب.ظ

سلام مارال خانم و آیدا خانم
شما مشکلت فقط پیشر من حل میشه . باید چند جلسه پاشی بیای اینجا تا توجیهت کنم ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد