بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد سارا به سین سفره مان ایمان ندارد
بعد از همان تصمیم کبری ابرها هم یا سیل می بارد و یا باران ندارد
بابا انارو سیب و نان را می نویسد حتی برای خواندنش دندان ندارد
انگار بابا همکلاس اولی هاست هی می نویسد این ندارد آن ندارد
بنویس کی آن مرد در باران میاید این انتظار خیسمان پایان ندارد
مارال جون خواهر گوش کن نقطه سر خط بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد
سلام تبریک میگم وب واقعا عالیی دارین که نمیشه ازش گذشت
این شعر خودت بود؟؟؟؟
گیر دادی به داستانای دوران دبستان