آیدا و ماری

قاتی پاتی تیر تپور هپلی هپو موش بخوردت !

آیدا و ماری

قاتی پاتی تیر تپور هپلی هپو موش بخوردت !

حکایتی از کریم خان زند

 

حکایتی از کریم خان زند


مردی به دربار خان زند می رود  و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند...

سربازان مانع ورودش می شوند !

خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟

پس از گزارش سربازان به خان ؛ وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند...

مرد به حضور خان زند می رسد و کریم خان از وی می پرسد : چه شده است چنین ناله و فریاد می کنی؟

مرد با درشتی می گوید  دزد ، همه  اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم !

 خان می پرسد وقتی اموالت به سرقت میرفت تو کجا بودی؟!

مرد می گوید من خوابیده بودم!!!

خان می گوید خب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟

مرد در این لحظه آن چنان پاسخی می دهد که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود ...

مرد می گوید :  من خوابیده بودم ، چون فکر می کردم تو بیداری...!

روحش شاد

خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند و در آخر می گوید : این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم...
نظرات 5 + ارسال نظر
معین- یکی مثل همه دوشنبه 8 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 08:49 ق.ظ http://www.akhareshchi.blogsky.com

کاش همه جا و همه کس بیدار بودن
خوب بود

مکس پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:54 ب.ظ http://www.cafenetpars.blogfa.com

حال سرکار خانومای علیه چطوره؟
حالا درسته احوالی از سربازان مقدس این مرزوبوم نگیرید

نکنه یادتون رفته اگه ماها نبودیم چی به سر این مملکت میومد

نیلوفر پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:00 ب.ظ http://nilouyee.blogfa.com/

جالب بود !

مکس پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 04:50 ب.ظ

سیلااااااااااااااااام

چطوری؟

راستی این نیلو همونی که واسه من هم نظر گذاشته؟

هومر چهارشنبه 13 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 01:33 ب.ظ http://www.zirbaghal.blogfa.com

سلام چطوری؟خوفی؟
عزیزم لطفا یه سر به و بلاگم بزن من وبلاگتو گذاشتم توی وبلاگم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد