آیدا و ماری

قاتی پاتی تیر تپور هپلی هپو موش بخوردت !

آیدا و ماری

قاتی پاتی تیر تپور هپلی هپو موش بخوردت !

 

 

دیشب خواب باباتو دیدم آیدا:

 

تیتراژ آغازین :

 

شوختم وشوختم و شاختم ( سوختم و سوختم و ساختم )

هر چی داشتم به پات باختم

کاش تو رو از روز اول

مثل امروز می شناختم

آخه عشق یعنی شکشتن ( شکستن )

عاشقانه شر شپردن( سر سپردن )

دل شپردن به شرابه ( دل سپردن به سرابه )

در شکوتی بی شمار( در سکوتی بی شمار )

 

تقدیم به : آیدا

از طرف همشرت ( همسرت ) : بیژن

 

 

بازیگران:

آیدا و مارال خوابیده و بیژن معتاد....

 

تذکر : این فیلم بر اساس یک داستان وا قعی می با شد

 

آره حقیقت داره دیشب خواب با با تو دیدم...

 

 

نه........................ترو خدا نری به مامانت بگی!!!!!!!!!!

 

حتما سرمو می بره می ده به با بات.


نه.......................تروخدا نری به بابات بگی!!!!!!!!!!!!!!

 

آخه اگه بری بهش بگی ممکنه از من خوشش بیاد.

 

نه ............................به آنا  نگیا!!!!!!!!!!!!

 

حالا خواستی بگو اون محرم اسرارت هستش .

 

نه .............................. به کسری نگیا!!!!!!!

 

حالا خواستی بگو.. اون که از خوده ..

ما با هم این حر فا رو نداریم


آیدا نمی دونی .....

 

دیشب بابات چی می گفت؟؟؟

 

بابات زار- زار گریه می کرد......

می گفت خریت کردی

می گفت ازدواج کردی ....

گرچه شوهرت پول پارو می کنه .....

ولی.....آخه اون معتاد که مرد نمی شه واسه تو

بابات افتاده بود به پام که بیام باهات حرف بزنم..

که بری طلاقش بدی...

هر چی می گم آقای عزیز من کاره ای نیستم ..

اصرار داشتن که بیام باهات حرف بزنم...

اومدم با هات  حرف زدم... یه جورایی راضی شدی.

اومدم به بابات گفتم که .. بابات از خوشحالی اومد بغلم کنه ببوستم ..

 

که از خواب پریدم...

 

 

آخیش...

 

خوب شد..این فقط یه خواب بود...

 

( خدایا شکرت ایکنم ) این خوابم به خیر گذشت..

 

آخه من خوابام تعبیر می شه...شیخ المحمد در جریانن.

 

پایان

تیتراژ پایانی :

 

شنیدم که معتادی دیدن آیدا اومده

با طلا جواهرو تریاک خواستگاری یارم اومده

مدیونی ...

مدیونی اگه جواب آره بدی آیدا

.....................

 

نویسنده:مارال

ویراستار اعظم : محبوب

کارگردان:محمد فقیه اسلام

طراح : محمد فقیه اسلام

تهیه کننده بازیگران خواهر : محمد فقیه اسلام

تهیه کننده وسیله حمل و نقل خواهران : محمد فقیه اسلام

ساپورت مالی و عاطفی خواهران: محمد فقیه اسلام

خولاصه کلیه امور مربوط به خواهران : محمد فقیه اسلام

تدارکات قلم وکاغذ و هندی کم

و رختخواب بازیگران و خورد و خوراک

به خصوص شیرینی و خامه انگشتی :

آقای عزیزی که خیلی هم عززززززززززززززیزه

 

 

(با تشکر از همه عزیزانی که انقدر عزیز بودن)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                   

 

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد کافی نت چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:15 ب.ظ http://cafenetpars.blogfa.com

سلام به مدیران خوب این وبلاگ

سلام عجبی آپ کردی

اما عجب مسئولیت سختی به عهده من گذاشتی می ترسم از عهدش بر نیام

حالا نگفتی اصلا چی خواب دیدی؟؟

خوب چه اشکال داشت تعریف می کردی؟

موفق باش بای

آیدا جمعه 20 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:32 ق.ظ

man az daste shoma shekayat mikonam ,in che vazeshe , mage man bazicheye daste shomam,mari khanoom daram vasatoon :d

رضا پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 10:35 ق.ظ http://www.amskill.blogfa.com

سلام
میخاستم بگم دیشب مامان تو رو دیدم ایدا
اگه دوست داشتی بدونی کجا یک سری به
وبلاگ من بزن (بابای)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد