آیدا و ماری

قاتی پاتی تیر تپور هپلی هپو موش بخوردت !

آیدا و ماری

قاتی پاتی تیر تپور هپلی هپو موش بخوردت !

نامه ی خدا حافظی........

دوستان من سلام......

قبل از هر چیزی می خواستم اول از این آیدای ناز و خوشکل و دوست داشتنی بد بخت (خودم) ...که تو

 این نمایشنامه ها تایپیست بود؛ویرایشگر بود؛نویسندگی میکرد ؛ مغز متفکر داشت ؛داستان عوض میکرد و.....

.. تشکر فراوان کنم و بگم که واقعا این خوشکل خانوم سوخت به پای مارال و پوریا ......

ولی این آیدا خانوم دیگه حوصلش سر رفته و می خواد بشینه درسش بخونه ..... پس همین جا از همتون

اول تشکر بعدم خداحافظی می کنم.

نظرات 3 + ارسال نظر
میثم۲ سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:48 ب.ظ

ایدا خانم میخای داداش من و مارال تنها بذاری؟خواهش میکنم نرووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو

علی چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:11 ق.ظ


نرو نرو
تو که می دونی بی تو مارال وبلاک نداره
جون یارو نرو نرو.
اگه خواستی بعدن برو.اما حالا نرو نرو(ندیده دلمون برات تنگ می شه )
ایدا باید بمونه هر چی دلش می خواد بخونه...........

متین چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 07:30 ب.ظ

ایدا خانوم مارالو تنها نزار
خواهش می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد